-
لحظه ها...!
جمعه 13 بهمن 1391 22:57
سلام فکر نکنم کسی نباشه که هدفی نداشته باشه توی زندگیش، جدای ارزش هدف و این حرفا، و معمولا به اون سمت حرکت میکنه که طی اون زمان مسلما باید سپری بشه! لحظه ها میان و میرن و درحال حرکتن، جوری که تلخی و شیرینیش گاهی وقتا برای آدما متفاوته، یا یجورایی با بی تفاوتی بهش نگاه میکنیم! زندگی روی این کره ی خاکی، با وجود این همه...
-
تولد...!
دوشنبه 25 دی 1391 19:23
فکر نمیکردم روزی برسه که شب و روز تولدم، انقد ناراحت باشم! از بدنیا اومدن، یا داشتن شب تولد در تنهایی خودم... از اینکه یه سال دیگه اضافه شد به سالهای بودن توی این دنیا... یا از ... فقط اینکه خوشحالم کنارم تفنگی نیست، یا الکل، یا ...! امیدوارم با از دست دادن یه سری چیزها، در حال عبور از این مسیر کوتاه و سست و مقطعی،...
-
وقتی ...!
شنبه 23 دی 1391 02:08
وقتی یکی بهت میگه دوست دارم و وقتی یکی رو دوس داشتی و بهش نگفتی! همیشه منطق، که با دانش ناقص همراه بوده بجای مثلا عشق. ببینیم منطق; این بار با تجربه و همچنان دانش ناقص چیکار میکنن! امکان رفتن مسیرهای زیادی توی زندگی هر آدمی هست، متناسب با سنین مختلف، امیدوارم برای ایستگاههای زیادی که در ادامه ی مسیر هست، سرعتو کم کنیم...
-
نگرانی یا علاقه؟!
شنبه 9 دی 1391 22:17
سلام نگران از اینکه یه شغلی متناسب با توانایی خودت داشته باشی، علاقه به داشتن پول! نگران از اینکه یک رابطه توی زمان نامناسب داشته باشی، علاقه داشتن به بودن توی رابطه! نگران از گذران زمان با سرعت باور نکردنی خودش، علاقه داشتن به گذروندن زمان به روش خودش! نگران از کتابای نخونده و فیلمای ندیده و حرفای نشنیده و فلسفه های...
-
دوباره؟!
جمعه 3 آذر 1391 00:32
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA بعد از مدتها اومدم بلاگم! 2سال، شایدم بیشتر! یه سری کتاب خوندم و درسهای خودم و فیلمای خیلی جالب و رفتن به یه سری جاهای خاص و آشنا شدن با کلی آدمایی که الان جزو پرخاطره ترین آدمایین که میشناسم احتمالا! البته زندگی ای بود این 2 ساله واسه خودش و میشه یه بلاگ بهش اختصاص داد!...
-
هستم و نیستم خوب!!!
سهشنبه 24 اسفند 1389 03:05
سلام به نظرم آدم آیینه ایه که سالمه! اگه بخواد معمولی زندگی کنه همون آیینه میمونه و فقط به مرور زمان یه گردی روش میشینه. این زندگی رو بعضیا دوس دارن و خودشون میخوان بالاخره! اگه بخواد بره تو کار خودش باید خودشو بشکنه و مثل پازل بچینه! همینجا خیلی طرف جرات به خرج داده که همه چیزو بهم زده و توی وقتی که بهش دادن کار...
-
تجربه!!!
یکشنبه 3 بهمن 1389 18:20
Normal 0 MicrosoftInternetExplorer4 سلام بعد چند وقت (خیلی وقت) داریم یه پست جدید میزنیم تو وبلاگکمون! از اون موقع تا الان که امتحانای یه ترمم تموم شده کلی اتفاق افتاده که کلی میگم الان! همون آخرای شهریور دانشگاه جدیدمون توی شهر جدید انتخاب کردیم (بعد کلی تحقیقات چشمی و شفاهی) و اومدیم با یکی از دوستان خونه و اینا رو...
-
۳سالگی!
چهارشنبه 24 شهریور 1389 00:26
Normal 0 MicrosoftInternetExplorer4 چند روز قبل بود که 3 ساله شد این وبلاگک ما! واقعا بزرگ شده! شاید پیش اومده باشه واسه شما هم که نیم نگاهی بندازین به پستایی که تاحالا از روی اتفاقای مهم زندگیتون یا حس و حالی که یدفه ای افتاده مثل خوره به جونتون تا کیبرد رو یه مشت و مالی بدین و با شلیک آخرین کلیک موس روی دکمه ی...
-
دنیای این روزای من!
چهارشنبه 27 مرداد 1389 04:36
Normal 0 MicrosoftInternetExplorer4 سلام نمیدونم چرا انقد فکر کردم چه عکسی بچسبونم واسه این پست! اولش گفتم یه مردی که روی نیمکت نشسته و با دستاش جوری سر و صورتشو گرفته که اگه کسی رو اینجوری ببینی و فقط یکم روی مود نسبتا خوبی باشی، میری پیشش ببینی چی شده! هر جور حساب کردم دیدم نه! واقعا ناراحت نیستم! اما مطمئنم خوشحال...
-
روز کنکور!
پنجشنبه 7 مرداد 1389 15:59
سلام امروز کنکورمو دادم رفت دیروز این موقع خوشحال بودم و امروز نه زیاد! الان که اصلا نمیدونم چرا حالم گرفتس اصلا! برای همه خوب حتما سخته دیگه! (آه سرد)! نمیخوام دربارش صحبت کنم الان با کسی! مگه اینکه امین! که گوشیش در دسترس نیست. جابه طبق معمول! حس اینم نیست الان که به دوستای نتیم بگم که آپم! رو فرم که بیام حتما...
-
تغییر!
یکشنبه 20 تیر 1389 19:16
Normal 0 MicrosoftInternetExplorer4 سلام هر جایی میری شاید یه کمی بهت توجه کنن! شاید بعضی وقتا از حد انتظارت خیلی خیلی بالاتر! اما نه اون حد آدمای خیلی معروف خوب! اما بازم سعیتو میکنی خوب خودتو جا بندازی و حداقل خودت با خودت و یکم دور و بریات حال کنی! بعضیا هم میخوان این وسط تورو تغییر بدن! اما اگه یه کم خودت باشی...
-
راه!
چهارشنبه 9 تیر 1389 12:10
Normal 0 MicrosoftInternetExplorer4 سلوم! سعی ها میشه برای 4-5 ساعت تو شبانه روز! 2-3 روزه ورزش نکردم ، اعصابم خورد شده! خوشبختانه مهارتای حرفیانم بیشتر شده و بیشترم میشه حتما- چیزی که همه لازم دارن! نمیدونم چند وقته همش دارم فکر میکنم اگه زنی که باهاش میخوای زندگی کنی تورو بالا نکشه چه فاییده ای میتونه داشته باشه؟!...
-
پر بی راه!
پنجشنبه 3 تیر 1389 03:27
Normal 0 MicrosoftInternetExplorer4 سلام اینوری شدم، اونوری شدم، آهنگ عوض کردیم، زدیم تو کار گیم گوشی، هرکاری کردم خوابم نیومد! چند وقته همش خبرا رو میبینم و میخوام رو مجریا بالا بیارم. حرفی که نقضشون کنه اصلا نمیزنن! همش از خوبی میگن و کنارشم شاید چند تا سوپاپ اطمینان بیارن اما نه! مگه میشه آدما همه چی تموم باشن! این...
-
این روزا!
جمعه 21 خرداد 1389 00:41
سلام این روزا سرمو دارم خلوت میکنم! از بعضی آدمایی که هستن اما رو مخن یا نمیشه کاریش کرد! به یکی کلی حرفای خوب میزنی نمیشنوه! اما وقتی کوچیکترین حرف بدی از روی ناراحتی و اعصاب خورد میزنی (نه اونقدم کوچیک)! هیچی دیگه قاطی میکنه واسه ما! بعدش حالا معذرت خواهی و این حرفا! بعد حرف اصلیتو دوباره میزنی و میگه خیلی پررویی!...
-
یه جوری!
دوشنبه 10 خرداد 1389 06:15
سلوم علکم! نمیدونم چی شده چند وقته بدجور ناجور میرم تو فکر! اونم چه فکرای تپلی فقط به درد فیلما میخوره مثلا دارم ارواح عمه ی ....م درس میخونم یا همین الان که دارم آپ میکنم یا وقتی فکر رفتن به جایی میزنه به کلم میاد دیگه افکار نمیدونم چی!؟؟! یه دفه چشمم میخوره به افتر شیو فکر این میاد به کلم که داری با تیغ اصلاح میکنی...
-
ادامه!
سهشنبه 4 خرداد 1389 11:51
سلوم زندگی همچنان اینجا ادامه داره! خوشبختانه این چند وقته که شروع کردم به درس با اینکه ساعتام اصلا جالب نیستـ ( در حد ۲-۳ ساعت ) بازم بدک نیست! درسا یه کم سخت بوده دیگه خوابش برده! برنامه هایی که تو قسمت زیر موها مخفی شدن یه چیزایی میگن! شرایط الان یه حرفایی واسه گفتن داره. اما جوانند و جویای نام! اگه اینترنت نبود چی...
-
درس!
پنجشنبه 2 اردیبهشت 1389 14:24
سلام وارد مرحله ی جدیدی داریم میشیم میشم! کنکور-درس-رتبه-دانشگاه-... هر چی از این به بعد میخوام خیلی کمتر بیام نت-کم کم دیگه ماه آخر نمیام. کو تا اون موقع(۲ ماه دیگه) کنکور دیده شدیم دیگه-انقد کنکور دادم که راز و رمزش دستم اومده! من به دنبال دلی سادم-نه بدنبال زر و زیور خسته ام از تنهایی خویش دلی میخواهم که باشد...
-
ترس!
پنجشنبه 19 فروردین 1389 21:45
سلام تاحالا شده از این بترسی که تو این جهان با این همه آدم من کجام؟!؟! بین این همه آدم آخر باشی یا اصلا چندمی؟!؟! چطوری میتونی به یه جایی برسی که آدمای بیشتری رو باهاشون برخورد کنی؟! بیشتر شناخته بشی؟!؟! یه کمی مشهور بشی؟!؟! شده بعضی وقتا نا امید بشی!؟؟! اصلا از جامعه و مردم بترسی؟!؟! جدی میگم. بترسیا.یعنی در واقع...
-
نوروز و تغییر!
شنبه 29 اسفند 1388 13:16
سلام یه سال دیگه هم گذشت. با خوب و بد بودنش کاری نداریم چون مسلما نه کلا بد بوده نه خوب! نسبی بوده. بالاخره هر سال آدم پیشرفت میکنه دیگه. هیچ اتفاقی(حتی بد)بد نیست. یعنی لازمه بیفته. حالا همش ببازی و نخوای یه کم خودتو تکون بدی رو نمیگم. اون که باید حرکتی کنی دیگه. بیخیال ولی امسال خدا کنه پیشرفتمون بیشتر باشه. مردم...
-
هیجان!
دوشنبه 17 اسفند 1388 15:11
سلام زندگی چقد میتونه بی هیجان باشه!؟ چقد نمیتونه؟!؟! یعنی چقد هیجان باشه خوبه؟ تو خونه نشستن واسه یه مدت خوبه؟! یا بده! بیرون نری چی؟! بعضی موقعات یه فکرای مسخره کنی چی؟! آش بخوری چی؟! آموزش گیر بده چی؟! گربه های ایرانی رو بشناسی چی؟! ثریا کیه؟! اوه!! بیخیال کنکور بخوای یه بار دیگه بدی چی! یکی هر چی بگی نفهمه و ۴ تا...
-
تکمیل ظرفیت!
جمعه 2 بهمن 1388 15:04
سلام چقد دور از میادین بودم! بابا کلی چیز پیش اومد خوب! کامپیوترت بترکه! بعد بیخیال اون ذغالیه بشی و بری ارتقاش بدی! بعد یه سری چیزای باحال یه دفه گیرت بیاد و ...! تازه مسئولین خیلی محترم سنجش خیلی راحت بگن تکمیل ظرفیت نداریم! وقتی که رتبه اینجانب خوب بشه! بعدش دیگه میریم واسه تیم ملی دیگه! کنکور و استرس و این جور...
-
خالی!
دوشنبه 14 دی 1388 17:18
سلام فردا کارآموزی به سر می آید! تکمیل ظرفیت سری به ما نمیزند! شاید الان دارم با این سریالا وقت میگذرونم! نمیدونم... باید یه بار دیگه برنامه ریزی کنم. یه درسو باید شروع کنم ولی ورزش که شروع کردیم دوباره امین با کمری دردانگیز اومده افکاری در سر جرقه زنان خدا کنه در جا نزنم فقط که اصلا جالب نیست هنوز وقت دارم خوشبختانه...
-
امید!
یکشنبه 29 آذر 1388 19:41
سلام خواهشمندیم امید خود رو از دست ندهید! جدیا-چرا باید امیدمونو از دست بدیم دنیا که به آخر نرسیده یه خوبی ای که این فیلما به آدم میده اینه که در بعضی مواقع بیخیال باشی در کل سخت نگیری رو زندگی تو این مدت نمایشگاه انواع دانشکده ها تو دانشگاه بود که تقریبا میشه گفت مسئول غرفه بودیم و ... کلا تو این مدت تازه فهمیدم چی...
-
اوج!
سهشنبه 17 آذر 1388 22:02
سلام امروز یه روز خوب بود دیگه دارم بازم برمیگردم به همون روزای اوج خودم واقعا طرز فکر خیلی مهمه ایشالا روزای همه همین طوری خوب باشه چقد خوبه آدم اصلا نگران چیزی نباشه! این آهنگا داره پیشرفت میکنه ها! دمش گرم سریال فرار از زندانم که تموم شد. این کلاس زبانم خوش خوشکی خوبه همینطوری. حرف سیاسی نمیدونم چی بگم؟!؟! اما اصلا...
-
حس و حال!
یکشنبه 8 آذر 1388 00:28
سلام چند وقت پیش یه سری چیزا پیدا میکردم از تو وب و نت! اونا خیلی تاثیر میذاشت روم! تاثیر خوب خودمم یه جوری پایه ی اونا بودم اما الان نمیدونم یه جوریه اوضاع! هنوز نتونستم درستش کنم از چند نفر پرسیدم یکی جوابی داد و یکی دیگه خندید و ... اما بد نیست اوضاما یه جوری انگار کلی کار دارم انگار دارم تنبلی میکنم انگار نه انگار...
-
ناراحت!
سهشنبه 26 آبان 1388 13:43
سلام چند وقته خیلی ناراحتم انگار مال این جامعه نیستم انگار همش میخواد یه اتفاق بد بیفته! اعتماد به نفسم به شدت پایین اومده. نمیدونم چرا. با اینکه وضع خوبیم دارم اینجوری فکر میکنم. اصلا یه جوریم. نمیدونم چیکار کنم.همش دو دلم. هر کاری که میخوام بکنم. گفتم ننویسم همش به خودم.اما دیدم دیگه داره بد میشه. در حد خودکشی. دیگه...
-
آره!
چهارشنبه 20 آبان 1388 18:11
سلام خوب میباشید دیگه؟ همین الان از زمین چمن فوتبال دانشگاه میام ۵-۲ بردیم امین رفت سراغ کاراش یه ماجرایی هست که در صورت موفق انجام شدن یا نشدن فعلا چیزی ازش نمیتونم بگم. ۲-۳ هفتس تو خونه اصلا خوب نیست رفتارم.یعنی با بابام کنتاکم!!! ولی خوب بعضی موقع ها یه چیزایی پیش میاد که لازم بوده پیش بیاد. فعلا داریم زندگی...
-
متوسط به بالا!
سهشنبه 5 آبان 1388 18:52
سلام احوالات شریف؟ دیروز رفتیم فرح آباد کنار دریا! خوب بود امینم که اومده. بهتر شده. ورزش که میکنم اندر باشگاه به مدت ۱۰ روز فعلا! ولی خوب تاثیر داشته! تو دریا شرط بستیم اگه برم رو صندلی غریق نجات بشینم چقد میدن؟!؟! که رفتم نشستم یه سوتم زدم از اونجا براشون!! حال داد. البسه جدید همراه کفش تهیه نمودم! قشنگنا. یه سریال...
-
زندگانی!
دوشنبه 27 مهر 1388 19:55
سلام امشب یه جوری بود خیابون و آدما و ...! خیلی خوب بود. همه داشتن فاز مثبت میدادن. هنوز دارم ورزش میکنم. چقد خوبه ورزش کردن. دومین کتاب غیر درسی عمرم رو امروز تموم کردم. اسم کتاب اینه: یک دقیقه برای خودم! کتاب خوبی بود.کلی کمکم کرد. کلا الان وضعیت مساعده.خیلی وقت بود خدا رو یادم رفته بود امروز یه کم افتادم به فکرش....
-
یه روز خوب!
شنبه 18 مهر 1388 20:48
سلام خاک منه آره این خاک منه! امروز خیلی روز جالب و استثنایی بود! یه اتفاق های بسیار کمیاب برام پیش اومد مثلا دعوا با ۶ نفر آدم که خوشبختانه اونقد خفن نبود ۳ تا خوردم که یکیش کاملا دفاع شد و جواب داده شد یه مشتم نثار یکیشون کردیم و با یه هوی بلند خاتمه دادیم به این پیکار! البته یکی از رفقا هم بود که با جمله حاجی...